During my initial days of attending horse riding courses, I found myself captivated by the Turkmen people’s vibrant presence and their interactions. With an indescribable passion, they would spend hours observing their beloved horses competing in weekly courses.
Over the following years, I gradually distanced myself from the crowd and developed a profound affection for these gentle creatures. I discovered an inexplicable grandeur and nobility in them, which in turn tamed my own spirit, leaving me unable to derive as much joy from anything else, even from capturing them through my camera lens.
At times, I envision myself as the horse that served as a companion to these individuals during times of war and life’s ups and downs. I become the very horse that Turkmen mothers serenade their children with in the rhythmic melodies of their lullabies.”
روزهای نخستِ حضورم در کورسهایِ اسبدوانی ، مجذوب ازدحام و رفتار مردمان ترکمن بودم . مردمانی که با شور و علاقه وصف ناپذیری ساعتها شاهد رقابت اسبهای مورد علاقه اشان در کورسهای هفتگی بودند
در سالهای بعد به مرور از آنها فاصله گرفته ، شیفته این حیوان اهلی و رام شدم . شکوه و وقاری عجیب در آنها یافتم که مرا نیز رام و اهلی می کرد ، به گونه ای که هیچ لذتی به اندازه نزدیکی و عکاسی از آنها برای خود نمی یافتم
گاهی خود را همان اسبی تصور میکنم که یار و همراه این مردم در جنگها و فراز و نشیبهای زندگی بود ، همان اسبی که مادران ترکمن نامش را در لالائیهایِ موزونشان در گوشِ فرزندان خود زمزمه می کنند